جمعه این هفته، سازندگان، ناشران، خبرگزاری‌ها و طرفداران در لاس وگاس و در مراسم The Game Awards (جوایز بازی ها) برای بزرگ داشت بازی های رایانه ای گرد هم خواهند آمد. The Game Awards با مراسم‌های سال‌های پیش تفاوت خواهد داشت و Marty O’Donnell، نویسنده پیشین موسیقی Halo و استودیو Bungie وظیفه ساخت موسیقی متن این مراسم را بر عهده دارد. تهیه کننده این مراسم، Geoff Keighley از O’Donnell درخواست کرده بود تا قطعه ای با شکوه همچون Fanfare for Oscar، اثر Jerry Goldsmith بسازد. O’Donnell در این باره می‌گوید: "او مرا متقاعد کرد که وقتش رسیده تا بازی‌ها همچون مراسم اسکار، مراسم و موسیقی مخصوص خود را داشته باشند." برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد این مراسم و نامزدهای بخش های مختلف به این لینک مراجعه کنید. همچنین می‌توانید پشت صحنه ساخت موسیقی متن The Game Awards را در ادامه مشاهده کنید. منبع بازی سنتر


ساندترک

کمپانی Square Enix در آستانه عرضه بازی Lost Sphear تریلر جدیدی از آن منتشر کرد که کاربران را با موسیقی متن زیبای بازی آشنا می‌کند. بازی Lost Sphear، دنباله معنوی I Am Setsuna، در استودیو توکیو آر‌پی‌جی فکتوری (Tokyo RPG Factory) در حال توسعه است و به‌زودی در غرب منتشر می‌شود. حال در جدیدترین اخبار بازی ناشر آن یعنی کمپانی اسکوئر انیکس (Square Enix) در آستانه عرضه این بازی با انتشار تریلری هیجانی دوباره به طرفداران وارد کرد. در حالی که معمولا تریلر‌‌های قبل از عرضه بازی بیشتر روی داستان و گیم‌پلی تمرکز دارند این بار سازندگان در استودیو توکیو آرپی‌جی قصد دارند با این تریلر موسیقی زیبای این بازی را به رخ بکشند. موسیقی متن بازی Lost Sphear به دست توموکی میوشی تنظیم شده است و در حالی که در تریلر صدای دلنشین پیانو به گوش می‌خورد، صحنه‌هایی از گیم‌پلی هم در نقاط مختلف بازی به چشم می‌آید. اگر برای اولین بار است که نام این آهنگساز به گوشتان می‌خورد جای تعجب ندارد؛ چرا که وی در بین آهنگساز‌هایی که برای کمپانی اسکوئر انیکس فعالیت کرده‌اند، چهره جدیدی به شمار می‌رود. وی که ۲۵ سال سن دارد، با تنظیم موسیقی بازی I Am Setsuna شناخته می‌شود که توانست محبوبیت خاصی را برای خود به دست بیاورد. بازی Lost Sphear چندی پیش در تاریخ ۱۲ اکتبر (۲۰ مهرماه) در ژاپن منتشر شد؛ در حالی که بازی مذکور در ریجن آمریکای شمالی و اروپا برای عرضه در تاریخ ۲۳ ژانویه (۳ بهمن‌ماه) برنامه‌ریزی شده است و به دست کاربران ایکس ‌باکس وان، پلی ‌استیشن 4 و پی سی می‌رسد. گفتنی است که نسخه دموی این بازی بیش از یک ماه است که منتشر شده است و کاربران می‌توانند برای دانلود کردن آن قدام کنند. همچنین در ادامه می‌توانید تریلر جدید را نیز تماشا کنید و به موسیقی زیبای آن گوش دهید. زومجی


ساندترک

موسیقی در بازی‌های ویدیوی اصلا موضوعی پیش پا افتاده نیست. بازی‌ها از همان زمان تولدشان، موسیقی داشته‌اند؛ موسیقی‌هایی که برای افراد بسیاری خاطره‌انگیز شده‌اند. بسیاری از بازی‌کننده‌ها، حتی امروز در کنار بازی‌های‌شان موسیقی پخش می‌کنند و مدت‌ها در کنار اینکه آنلاین مشغول بازی کردن هستند، موسیقی هم گوش می‌کنند. اسپاتیفای اخیرا بخش جدیدی مختص موسیقی‌های بازی راه انداخته است. اگر به موسیقی بازی‌ها علاقه داریم، پیشنهاد می‌کنیم اسپاتیفای خودتان را باز کنید و سری به بخش Gaming در آن بزنید. بخش جدید اسپاتیفای برای بازی‌هایی ویدیویی، از موسیقی متن بازی‌ها گرفته تا موسیقی‌هایی که به درد بازی کردن می‌خورند را در خودش جای داده است. البته تا امروز می‌توانستید به اسپاتیفای سر بزنید و برای مثال، موسیقی تمام مجموعه‌ی «هیلو» یا «آنچارتد» را گوش کنید، اما اسپاتیفای دسته‌بندی بهتری از موسیقی‌های بازی کرده است. Spotify-1 حتی پلی‌لیست‌های آماده‌ای از موسیقی‌ها در اسپاتیفای از سوی چهره‌های معروف رسانه‌ی بازی ساخته شده‌اند که می‌توانید برای گوش دادن به موسیقی‌های معروف، به آن‌ها رجوع کنید. بر اساس سبک موسیقی بازی‌ها هم پلی‌لیست‌هایی ساخته شده است. برای مثال، بازی قدیمی Outrun روی سگا، موسیقی دهه هشتادی بانمکی داشت؛ اسپاتیفای هم موسیقی‌هایی که سبک و سیاق این بازی را داشته‌اند، در پلی‌لیستی مختص به آن، در یک جا جمع‌آوری کرده است. اگر به موسیقی بازی‌ها علاقه داریم، پیشنهاد می‌کنیم اسپاتیفای خودتان را باز کنید و سری به بخش Gaming در آن بزنید. می‌توانید حتی از وب‌سایت spotify-gaming.com هم موسیقی‌های مورد نظرتان را در اسپاتیفای پیدا کنید. منبع: The Verge دیجی کالا


ساندترک

زیبایی بازی ویدیویی «آخرین ما» (The Last of Us) بی حد و حصر است؛ این بازی از درونمایه و مفاهیم اصلی آن گرفته تا جلوه‌های گرافیکی و بصری‌ و البته موسیقی‌ شاهکاراش که توسط «گوستاوو ساونتالایا» (Gustavo Santaolalla) نواخته شده ذهن مخاطب را مسحور خود می‌کند. موسیقی روح‌نواز بازی ویدیویی «آخرین ما» (The Last of Us) توسط شرکت «ماندو» (Mondo) روی صفحه عرضه می‌شود. آخرین ما اولین بار در سال ۲۰۱۳ برای کنسول‌های نسل هفتم عرضه شد و در سال ۲۰۱۴ میلادی برای کنسول‌های نسل بعد یعنی پلی استیشن ۴ و ایکس باکس وان بازسازی شد. اکنون هم که یک سال از زمان عرضه‌ی نسخه‌ی بازسازی شده‌ی این بازی می‌گذرد، «ناتی داگ» (Naughty Dog)، استودیوی سازنده‌ی این بازی می‌خواهد حیات تازه‌ای به مجموعه‌ی پسا-آخرالزمانی آخرین ما ببخشد. این توسعه‌دهنده روز دوشنبه اعلام کرد با شرکت «ماندو» (Mondo) برای نسخه‌ی صفحه‌ای موسیقی اصلی بازی آخرین ما قرارداد بسته و به زبان ساده باید گفت طراحی روی جلد آن فوق‌العاده است هنر به کار رفته در این کاور توسط «آلی ماس» (Olly Moss) و «جی شاو» (Jay Shaw) انجام شده و همان‌طور که می‌بینید از بازی الهام گرفته است. امیدواریم که نسخه‌ی پوستری این اثر هنری هم منتشر شود. این صفحه‌ی گرامافون ۱۸۰ گرمی اکنون به زودی در وب‌سایت رسمی ماندو به قیمت ۷۵ دلار قابل خواهد بود. صفحه‌ی موسیقی آخرین ما موسیقی‌های محتوای دانلودی این بازی یعنی «به جا مانده‌ها» (Left Behind) را هم در خود دارد. گوستاوو سانتولایا نوازنده‌ی آهنگ‌های بازی، موسیقی فیلم‌ سینمایی «بابل» (Babel) را ساخته که بابت آن جایزه‌ی اسکار هم برده است. دیجی کالا


ساندترک

شرکت سونی پیکچرز آهنگساز فیلم مورد انتظار ونوم (Venom) با بازی تام هاردی را رسما انتخاب و معرفی کرد. در جدیدترین اخبار سینما و تلویزیون، شرکت سونی پیکچرز آهنگساز فیلم Venom با بازی تام هاردی در نقش ادی براک ملقب به ونوم را رسما انتخاب و معرفی کرده است. طبق خبری که وب‌سایت ددلاین منتشر کرد، لودویگ گورانسون، آهنگساز تحسین شده فیلم Black Panther (بلک پنتر)، وظیفه نوشتن و ساخت موسیقی متن فیلم مستقل شخصیت ونوم را بر عهده گرفته و کار نوشتن ترک‌های فیلم را آغاز کرده است. این فیلم، دومین همکاری گورانسون با روبن فلیشچر، کارگردان فیلم Venom است. این دو پیش از این در فیلم 30Minutes or Less (سی دقیقه یا کمتر) همکاری کرده بودند و گورانسون وظیفه ساخت موسیقی متن این فیلم را که در سال ۲۰۱۱ منتشر شد، بر عهده داشته است. علاوه بر فیلم Black Panther، گورانسون در فیلم‌های دیگری چون فیلم Creed (کرید) و فیلم Fruitvale Station (ایستگاه فروت ویل) با رایان کوگلر همکاری کرده بود و همچنین این آهنگساز سوئدی وظیفه نوشتن و ساخت موسیقی متن فیلم‌ها و سریال‌های دیگری چون فیلم Central Intelligence (اطلاعات مرکزی)، فیلم Death Wish (آرزوی مرگ) و سریال Community (کامیونیتی) را نیز بر عهده داشته است. علاوه بر این، گورانسون تهیه کنندگی آلبوم‌های موسیقی دونالد گلاور را نیز بر عهده دارد. ماه بهمن سال گذشته، شرکت سونی پیکچرز اولین تیزر تریلر فیلم Venom را منتشر کرد که عدم حضور شخصیت ونوم در این تریلر باعث انتقادات بسیاری از سونی شد. این در حالی است که اخیرا اطلاعاتی از فیلم Venom منتشر شده است که طبق این اطلاعات، شخصیت ونوم قرار نیست حضور پر رنگی را در فیلم مستقل خود داشته باشد و بیشتر شاهد شخصیت ادی براک در فیلم هستیم. تام هاردی در نقش ادی براک ملقب به ونوم، وودی هارلسون در یک نقش نامشخص، ریز احمد در نقش دکتر کارلتون دریک، میشل ویلیامز در نقش انه وینگ (همسر سابق ادی براک)، رید اسکات در نقش پاتریک مولیگان (شایعه)، اسکات هیز در یک نقش نامشخص و جنی اسلیت در نقش یک دانشمند، از جمله بازیگرانی هستند که در فیلم Venom حضور دارند و به ایفای نقش پرداخته‌اند. کار نوشتن فیلمنامه اصلی فیلم Venom بر عهده اسکات روزنبرگ و جف پینکنر بوده که توسط کلی مارسل، نویسنده فیلم Saving Mr. Banks (نجات آقای بنکس)، بازنویسی شده است. فیلم Venom قرار است در تاریخ ۵ اکتبر ۲۰۱۸ (۱۳ مهر ۱۳۹۷) به روی پرده‌های سینما برود. زومجی


ساندترک

بعد از عرضه فیلم Batman v Superman: Dawn of Justice در سال ۲۰۱۶، هانس زیمر (Hans Zimmer) محبوب از نوشتن موسیقی متن فیلم‌های ابرقهرمانی دست کشید. بعد از ساخت موسیقی هر سه فیلم بتمن به ساخته کریستوفر نولان، The Amazing Spider-Man 2 (مرد عنکبوتی شگفت‌انگیز ۲) و Man of Steel ساخته زک اسنایدر (Zack Snyder) او تصمیم به ترک این میدان گرفت. برای خواندن ادامه این خبر با سینماگیمفا همراه باشید… حالا به نظر می‌رسد او بار دیگر هنر خود را برای نوشتن موسیقی متن X-Men: Dark Phoenix (مردان ایکس: ققنوس سیاه) به کار می‌گیرد. در مصاحبه با پادکست Happy Sad Confused، ستاره‌ی فیلم ایوان پیترز (Evan Peters) اطلاعاتی در میان گذاشت (که فهمید شاید نباید درباره آنها صحبت می‌کرد) و گفت: به نظر من فیلم فوق‌العاده خواهد شد. هانس زیمر موسیقی آن را می‌سازد… نمی‌دانم باید این را می‌گفتم یا نه… سایمون افراد می را به کار گرفته و با این دنیا بیش از هر کس دیگری آشناست و دیدن دوباره‌اش خیلی خوب بود. خیلی خوشحال بود و واقعا درون دنیای این فیلم سیر می‌کرد. من خیلی برایش خوشحال بودم و فکر میکنم فیلم عالی شود. کسانی که موسیقی فیلم‌های قبلی سری X-Men را ساختند عبارتند از Michael Kamen، John Ottman، John Powell، Gregson-Williams، Henry Jackman، Marco Beltrami و Junkie XL. سایمون کینبرگ (Simon Kinberg) نویسندگی و کارگردانی فیلم را برعهده دارد و این اولین تجربه کارگردانی او خواهد بود. همینطور در کنار لارن شولر (Lauren Shuler) و دانر و هاچ پارکر (Donner and Hutch Parker) تهیه کننده این فیلم خواهد بود. مردان ایکس در تاریخ ۲ نوامبر ۲۰۱۸ (۱۱ آبان ۹۷) منتشر خواهد شد. منبع: Coming Soon گیمفا


ساندترک

اینون زور،‌ آهنگ‌ساز معروف بازی‌های ویدیویی که برای بازی‌هایی مانند Fallout 4 و Prince of Persia موسیقی متن ساخته،‌ وظیفه‌ آهنگ‌سازی بازی جدید واقعیت مجازی یوبیسافت با نام Eagle Flight را نیز برعهده دارد. وی اولین قطعه از این موسیقی متن را منتشر کرده که در ادامه می‌توانید آن را گوش دهید. یکی از بازی‌های جالب واقعیت مجازی که توسط Ubisoft در دست ساخت است،‌ بازی Eagle Flight است که شما را در نقش یک عقاب قرار می‌دهد. چند روز پیش این کمپانی فرانسوی اعلام کرد که Inon Zur وظیفه ساخت موسیقی برای این بازی را بر عهده دارد. زور را بیشتر برای آهنگ‌سازی برای بازی‌هایی همچون فال‌اوت 4 و شاهزاده فارسی می‌شناسند. پس از اعلام این خبر، ناشر فرانسوی اولین آهنگ از این ساخته اینون زور را در حساب رسمی خود در یوتیوب منتشر کرد که زیر می‌توانید آن را گوش دهید: نام این آهنگ، آسمان وحشی (The Wild Sky) است و آرالی برایتون و میمی پیج خوانندگان آن هستند. بندیکت اویمه، ناظر بخش موسیقی یوبیسافت در بیانیه‌ای درباره موسیقی این بازی چنین گفت: انرژی فوق‌العاده خلاقانه اینون در این موسیقی کاملا حس می‌شود. او با این آهنگ، به زیبایی هیجان پرواز و جو شاعرانه شهر پاریس را به شنونده منتقل می‌کند. موسیقی اینون در تمام مدت این بازی ماجراجویی واقعیت مجازی با بازیکنان همراه است. کسانی که به کارهای این آهنگ‌ساز علاقه دارند، می‌توانند آلبوم موسیقی بازی را پاییز امسال و همزمان با عرضه بازی تهیه کنند. بازی Eagle Flight توسط استودیو فان‌هاوس که یک زیرمجموعه از یوبیسافت مونترال است، ساخته شده است. همانطور که از اسم بازی پیدا است، در این بازی شما وظیفه کنترل یک عقاب را بر عهده دارید که بر فراز شهر پاریس به ماجراجویی می‌پردازد. البته پاریس پیاده‌سازی شده در این بازی با آن چه که شما از پاریس فعلی می‌دانید، تفاوت‌هایی دارد. داستان بازی در زمانی رخ می‌دهد که انسان‌ها ۵۰ سال است که این شهر را ترک کرده‌اند و طبیعت دوباره پاریس را پس گرفته است. بازی Eagle Flight قرار است برای پلتفرم‌های پلی‌استیشن VR، آکیولس ریفت و اچ‌تی‌سی وایو منتشر شود. منبع: GameSpot زومجی


ساندترک

سری بازی بتلفیلد امروز طرفداران زیادی دارد و اگر واقع گرا باشیم، یکی از دلایل آن، گرافیک و جلوه های ویژه قوی آن است. با این حال الکترونیک آرتز سعی کرده در جدیدترین نسخه این بازی یعنی Battlefield 1، صرفا به بحث گرافیک نپردازد و روی گیم پلی بازی نیز بیشتر کار کند. بتلفید ۱ در بررسی دیجیاتو نقد مثبتی دریافت کرد. شاید بتوانیم یکی از موارد تأثیرگذار در بهبود گیم پلی بازی را تصمیم الکترونیک آرتز برای بازگرداندن گیم پلی بتلفید ۱ به گذشته بدانیم. منظورمان از گذشته، رخ دادن بازی در زمان گذشته نیست، بلکه گذشته خود بتلفید را می‌گوییم. EA بتلفید ۱ را با الهام از بتلفید ۲ که در سال ۲۰۰۵ عرضه شد، ساخته است. بتلفید ۲، یکی از بهترین و نوآورانه ترین بازی های زمان خود بود و سبک بازی‌ چند نفره را برای همیشه تغییر داد. یکی دیگر از مواردی که این بازی را دلنشین می کرد، موسیقی زیبای آن بود که در عین حماسی بودن، زیبا و با احساس بود و در میان شلوغی جنگ، به شما آرامش می‌داد. Battlefield بخشی از تم اصلی موسیقی بتلفیلد که برای پیانو تنظیم شده است. در بتلفید ۱ نه تنها گیم پلی بازی از نسخه‌های قبلی الهام گرفته شده، بلکه در موسیقی آن هم از تم اصلی سری بتلفید استفاده شده است. این تم، اولین بار در بازی Battlefield 1942 استفاده شد و در بتلفید ۲ به بلوغ رسید. آهنگسازی موسیقی متن بتلفید ۱ بر عهده پاتریک اندرن و پاتریک سودرکویست بوده و در لحظه لحظه بازی، شما را غافلگیر و شگفت زده می کند. سازهای زهی و بادی برنجی سازبندی اصلی موسیقی آن را تشکیل می دهند؛ زهی‌ها احساسات شما را بر می انگیزند و بادی برنجی ها حماسه را می سازند. موسیقی بتلفید ۱ تنوع مناسبی دارد؛ مثلا در بخشی که بازی در صحرای سینا دنبال می‌شود، تم عربی دارد و حتی در بخش هایی نیز از گروه کر و موسیقی کلیسایی استفاده شده تا فضای ایجاد شود. دیجیاتو


ساندترک
سینا مصطفوی: «گی‌یرمو دل تورو» نامی است که این روزها در بین اهالی سینما سر زبان‌ها افتاده؛ کارگردان مکزیکی که اکثرا او را با فیلم‌های فانتزی و علمی تخیلی می‌شناسیم. خالق آثاری همچون «حاشیه اقیانوس آرام» (۲۰۱۳)، «هزارتوی پن» (۲۰۰۶) و «قله‌ای به رنگ خون» (۲۰۱۵). حال فیلم جدید این کارگردان و فیلم‌نامه‌نویس مکزیکی که در ژانر علمی‌تخیلی و تم رمانس است توانسته چهار جایزه اسکار را نصیب خود کند. اما چرا باید این فیلم را دید؟ داستان فیلم بسیار ساده و سرراست است، حداقل در ظاهر. «الایزا اسپوزیتو» (با بازی سالی هاوکینز) زنی ساده و گنگ است که توانایی شنیدن دارد اما نمی تواند صحبت کند و در یک مرکز تحقیقاتی – نظامی به عنوان نظافت‌چی مشغول کار است. او زندگی یکنواختی دارد و چون ارتباط برقرار کردن با دیگران برایش سخت نمی‌نماید بسیار احساس تنهایی می کند. در یکی از روزهایی که او در مرکز مشغول به کار است، موجودی عجیب و دوزیست را به مرکز می آورند تا روی آن آزمایش هایی انجام دهند. الایزا با این موجود ارتباط احساسی برقرار می کند و عاشق او می شود. همان طور که مشاهده می کنید، داستان به هیچ وجه پیچیده نیست. اما چرا این فیلم توانست تا این حد موفق شود؟ یکی از عواملی که مخاطب را به دیدن فیلمی ترغیب می کند و او را تا پایان داستان با خود نگه می دارد توانایی برقراری ارتباط و همزادپنداری بین شخصیت اصلی داستان و مخاطب است. دو پارامتر می توانند این اتفاق را رقم بزنند. معرفی درست شخصیت توسط کارگردان و ایفای نقش بازیگر. به جرأت می توان گفت که این دو پارامتر در این فیلم به قوی ترین شکل ممکن اتفاق افتاده اند و شاهد شاهکاری در این بخش هستیم. بگذارید از معرفی شخصیت شروع کنیم. سکانس های ابتدایی فیلم به شدت هدفمند و هوشمندانه طراحی شده اند. کارگردان برای هر ثانیه و هر نما تفکر کرده تا این معرفی به بهترین شکل ممکن انجام شود. مخاطب معمولی بدون شک لذت خواهد برد. اما برای مخاطب خاص که فیلم را با جزئی نگری و دقت تماشا می کند نیز محتوای مخصوصی در نظر گرفته شده است. در واقع کارگردان با نمایش دادن علائم و نشانه هایی به مخاطب خاص خود Hint هایی درباره ی محتوا و لایه دوم داستان می دهد. سالی هاوکینز صبح از خواب بیدار می شود. به روشی خاص تخم مرغ ها را برای صبحانه آب پز می کند. به حمام می رود و کفش هایش را تمیز می کند. تمام سکانس ها با هدفی خاص در فیلم قرار داده شده اند. این معرفی به اندازه ای کامل و دقیق است که شما تا پایان فیلم به راحتی با الایزا همراه می شوید و با او همزاد پنداری می کنید. این فقط یکی از هنرنمایی های کارگردان است. در مورد معرفی شخصیت صحبت کردیم اما باید بدانیم که بدون ایفای نقش فوق العاده سالی هاوکینز در نقش الایزا موفقیت این فیلم ممکن نبود. یک بازیگر با استفاده از راه های متفاوت می تواند با مخاطب ارتباط برقرار کند. بدون شک بیان دیالوگ راحت ترین شکل ممکن است. اما برای نقشی که شخصیت توانایی سخن گفتن ندارد این برقراری ارتباط بسیار مشکل خواهد بود. الیسا زن جوانی است که به علت آسیبی که در دوران کودکی از ناحیه گردن دیده، توانایی حرف زدن خود را از دست داده است. هاوکینز در این نقش با تغییر حالات چهره در موقعیت های متفاوت توانسته به خوبی احساسات خود را به مخاطب منتقل کند. حتی نگاه بی کلام وی نیز بار معنایی دارد. او صحبت هایش را با زبان اشاره بیان می کند و دو دوست وی حرف هایش را برای بیننده ترجمه می کنند. در واقع دوست هایش، صدای او می شوند. قدرت بازی سالی هاوکینز او را نامزد جایزه اسکار برای بهترین بازیگر نقش اول زن کرد و به اعتقاد عده ای شایسته دریافت این جایزه نیز بود. فضا سازی فیلم نیز بسیار قابل تأمل و در خدمت مفهوم کلی داستان است. عنصر آب در جای جای فیلم حضور دارد. در آب پز کردن تخم مرغ، وان حمام، حوضچه آب در مرکز تحقیقاتی، باران سنگین و البته سکانس فوق العاده پایانی که آن را اسپویل نمی کنیم حضور پررنگ عنصر آب دیده می شود و در نام فیلم نیز استفاده شده است. رنگ سبز نیز در طراحی صحنه بسیار استفاده شده و به نوعی می توان گفت در فیلم جریان دارد. لوازم خانه الایزا، ژله سبز رنگ نقاشی همسایه و موجود دوزیست داستان این رنگ را نمایش می دهند که به نوعی به جریان داشتن حیات و زندگی اشاره دارد. طراحی صحنه و محیط ها فضایی بین رئال و فانتزی ایجاد کرده و توانست فیلم «به شکل آب» توانست به شایستگی جایزه اسکار را در این زمینه بدست آورد. فیلم شکل آب موفق شد چهار جایزه اسکار بهترین فیلم، بهترین کارگردانی، بهترین موسیقی متن و بهترین طراحی صحنه را به دست آورد. موسیقی فیلم توسط آهنگساز مشهور فرانسوی الکساندر دسپلا ساخته شده که در دهه اخیر با ساختن موسیقی متن فیلم های معروف و موفق توانسته نام خود را در میان آهنگسازان بزرگ مطرح کند. موسیقی به فضاسازی کمک زیادی کرده و در موقعیت های متفاوت توانسته به خوبی مخاطب را همراه داستان کند. همچنین استفاده از موسیقی های قدیمی و متعلق به دهه شصت میلادی آمریکا جوی خاص و در خدمت داستان را ایجاد کرده و در روند داستان نیز نقش به سزایی را ایفا می کنند. دسپلا توانست برای موسیقی این فیلم برنده جایزه اسکار شود. او پیش از این جایزه اسکار را برای موسیقی فیلم «هتل بزرگ بوداپست» برده و ۷ بار دیگر نیز نامزد دریافت این جایزه شده بود. شکل آب جدا از تحسین منتقدان، نامزد و برنده جوایزهای متعدد از جشنواره‌ها و مراسم‌های سینمایی شد. فیلم «به شکل آب» از آن دسته فیلم هایی است که وقتی تمام می شوند شما را به تفکر وادار می کنند. در پایان فیلم مخاطب متفکر و جزئی نگر به مفاهیمی نظیر عشق و زندگی می اندیشد. اما نکته ای که برای مخاطب ایرانی بسیار جذاب است جمله ای است که در پایان تیتراژ نوشته شده: «اقتباس شده از آثار حکیم سنایی». همگی ما سنایی را می شناسیم. شاعر عارف سده ششم هجری که در دوران حکومت غزنوی می زیسته و اشعار عرفانی وی بسیار معروف هستند. این جاست که مخاطب پی می برد کارگردان فیلم یعنی گیرمو دل تورو تا چه اندازه برای ساخت این فیلم مطالعه کرده است. در واقع آثار عرفانی سنایی منبع دل تورو برای نوشتن لایه دوم و اصلی داستان فیلم بوده است. موجود دوزیست همان طور که چند بار در فیلم اشاره می شود در آمازون پیدا شده و آن جا به عنوان خدای رودخانه ستایش می شده است. الایزا نیز در کودکی در کنار رودخانه پیدا شده. با آثار زخمی بر روی گردنش. همه جراحت را عامل گنگ بودن او می دانند. اما چرا این را در نظر نگیریم که او اصلا از ابتدای تولد قرار نبوده و نمی توانسته مانند یک انسان صحبت کند. چون او نیز به نوعی فرزند آب است و به آب علاقه زیادی دارد. رابطه بین الایزا و مرد دوزیست چیزی فراتر از یک رابطه عاطفی است و در واقع به عشق بین خدا و انسان اشاره دارد. در پایان فیلم راوی دیالوگی را بیان می کند که ترجمه ای است از اشعار حکیم سنایی. اشعاری که به همین رابطه میان خدا و انسان مربوط است. Unable to perceive the shape of you نتوان وصف تو گفتن که تو در فهم نگنجی فیلم «به شکل آب» فیلمی با مفاهیم عرفانی است و از نظر نوع نگاه در کنار شاهکاری مانند «زندگی شگفت انگیز» فرانک کاپرا قرار می گیرد. دیدن این فیلم را به هیچ وجه از دست ندهید. روزیاتو
ساندترک

اگر "شکل آب" را دیده باشید، بعید است از اینکه موسیقی‌اش توانست اسکار بهترین موسیقی را بگیرد تعجب کرده باشید اما اگر جزو آن دسته‌ای بوده باشید که فقط "دانکرک" را دیده‌اند و ارادت ویژه به "هانس زیمر" بزرگ دارند باشید احتمالا انتظار تماشای ایشان را با مجسمۀ طلایی‌اش در دست می‌کشیدید، شاید هم تصور می‌کردید که جان ویلیامز برای ششمین بار و بعد از هزاربار نامزدی برای "جنگ ستارگان" این جایزه را به خانه ببرد اما دیشب، شبِ فرانسوی‌ها بود و الکساندر دسپلا که سه سال پیش هم برای "هتل بزرگ بوداپست" این جایزه را از آن خود کرده بود توانست بار دیگر این مجسمۀ طلایی را در دستانش لمس کند. نامزدهای دریافت بهترین موسیقی فیلم اینها بودند: "شکل آب" به آهنگسازی الکساندر دسپلا، "دانکرک" به آهنگسازی هانس زیمر، "جنگ ستارگان" به آهنگسازی جان ویلیامز، "رشته خیال" به آهنگسازی جانی گرینوود و "سه بیلبورد خارج از ابینگ میزوری" به آهنگسازی کارتر بورول که در نهایت دسپلا اسکار را برای دومین بار بعد از نه بار نامزدی به خانه برد. این نوشته نگاهی دارد به سه موسیقی پررنگ‌تر از آهنگسازانی پرآوازه‌تر در میان نامزدهای اسکار 2018. شکل آب گول قیافۀ عجیب و غریب موجود دوزیستِ "شکل آب" را نخورید؛ "شکل آب" داستانی دارد رمانتیک که موسیقی از همان جنس را هم طلب می‌کرده است و دارد. الکساندر دسپلا آهنگساز فرانسوی آنچه را که از یک آهنگساز فرانسوی انتظار می‌رود برای "شکل آب" ساخته است، یک موسیقیِ گرم، پراحساس، پر از والس، که در کنارشان قطعات فرانسوی باکلام هم و حتما یک "مونامور" ویژه را می‌توان شنید. ارکستر سمفونیک لندن به رهبری "دومینیک لامینیر" اجرای آن را به عهده داشته که اوج هنرش را باید در اجرای قطعۀ "تم الیسا" که اصلی‌ترین موتیف "شکل آب" است جستجو کرد. همچنین از آنجا که بخش‌هایی از داستان فیلم به فضای تعقیب و گریز اختصاص دارد، موسیقی از این دست را هم می‌توان در آن شنید. با این وجود آنچنان که در ابتدا گفتم، صدای موسیقی "شکل آب" صدایی است هم‌وطن آهنگسازش؛ کاملا فرانسوی؛ همان موسیقی که می‌توان کنار سن راه رفت و شنیدنش؛ موسیقی‌ای که پیچیدگی‌های زیادی ندارد، هارمونیکا، فلوت، آکاردئون در آن جریان اصلی را به دست دارد و از همان جنسی است که سالها قبل "یان تیرسن"ِ عزیز برای "ماجراهای شگفت‌انگیز آملی پولن" موسیقی نوشت و هنوز که هنوز است می‌توان این موسیقی را در مدیوم‌های مختلف شنید و از آن لذت برد. اسکاری‌ها همیشه ثابت کرده‌اند که علاقه دارند آهنگسازی جایزه عمواسکار را به خانه ببرد که بتوان به موسیقی‌هایش فارغ از تصویر هم دل سپرد. اسکاری‌ها طی قریب به اتفاق دوره‌های گذشته نشان داده‌اند که موسیقی ورای تصویر همیشه برای آنها اهمیت دارد و دلشان نمی‌خواهد مخاطبی که به اعتبار جایزه اسکار بها می‌دهد، زمانی که به تنهایی به ساندترک آن گوش می‌سپارد دست خالی برود. الیسا شخصیت اصلی فیلم دختری است که به دلیل حادثه ای که در کودکی برایش اتفاق افتاده توانایی تکلمش را از دست داده اما او هم نقطه اشتراکش با دوست عجیب و غریبش توانایی برقراری ارتباط بدون استفاده از کلمات است. آهنگساز هم در کمال ذکاوت از المان "سوت" برای این صمیمیت به وجود آمده و در عین حال غربت و بی‌کلامی الیسا و دوستش بهره برده است. از جمله به یادماندنی‌ترین لحظات استفاده از موسیقی صحنه‌ تاثیرگذاری است که الیسا برای دوست عجیب و غریبش صفحه‌ موسیقی پخش می‌کند و او در آب در حال رقصیدن است. صحنه‌ای که تصویرش را می‌توان روی پوستر رسمی فیلم هم مشاهده کرد و والس را در آن شنید. "شکل آب" موسیقی است با 26 ترک! که حدود یک ساعت و ربع است. در واقع می‌توان گفت که کمتر صحنه‌ای بدون موسیقی است. جنگ ستارگان؛ آخرین جدای ویلیامز قطعا یکی از پرقدرت‌ترین نمادهای موسیقی هالیوود است. او نزدیک به 40 نامزدی بهترین موسیقی فیلم برای اسکار را دارد و این یعنی اینکه تقریبا هر سال حداقل یکی از موسیقی فیلم‌هایی که نوشته نامزد دریافت اسکار بهترین موسیقی فیلم شده‌اند. او که ساخت موسیقی تمامی قسمت‌های قبلی جنگ ستارگان را هم به عهده داشته که تم اصلی آن از مهم‌ترین تم‌های موسیقی فیلم دنیا محسوب می‌شود، امسال نتوانست آنچنان که باید و شاید موسیقیِ درخوری برای آخرین ساخته جورج لوکاس بنویسد. موسیقی " جنگ ستارگان؛ آخرین جدای" موسیقی است همچون تمامی آثار ویلیامز ارکسترال اما بر خلاف آثار درخشان او حتی برای قسمت‌های دیگر همین فیلم، موسیقی‌ای بسیار پر سر و صدا که در آن از ملودی قوی و بیادماندنی هم خبری نیست. این اتفاق را البته که باید در میان آثار ویلیامز استثناء فرض کرد چرا که او پیوسته ارج و قرب ویژه‌ای را به موسیقی می‌دهد اما خب! ظاهرا همان اسکار 1977 برای اولین قسمت این سه گانه برای دریافت جایزه بهترین موسیقی از نظر آکادمی کافی بوده است. دانکرک هانس زیمر همچون همیشه موسیقی نوشته که نمی‌توان آن را نشنیده گرفت. او به راحتی یارای مقابله به تصویر را دارد و می‌تواند یک تنه حواس تماشاگرش را پرتِ موسیقی‌اش بکند، موسیقی در "دانکرک" همچون ماری زیر پوست تصاویر می‌خزد و جلو می‌آید. اما موسیقی دانکرک یک تفاوت اساسی با موسیقی‌های قبلی‌اش دارد. زیمر با وجود اینکه موسیقی‌ای نوشته ارکسترال اما در ترکیب با صداسازی و ساندافکت های مختلف و صداهای جنگ که لحظه‌ای فیلم و شخصیت‌هایش را رها نمی‌کنند، چندان نمی‌شود صدای موسیقی را به معنای راستین آن شنید. در اغلب لحظات موسیقی در کنار موسیقی متفاوتی که زیمر نوشته افکت‌های صوتی وجود دارد. باند صوتی دانکرک البته که از غنی‌ترین‌ها در میان آثار سینمایی 2017 است و در عین حال شفافیتی مثال زدنی دارد. زیمر در دانکرک، علاوه بر ارکستر به مثابه ابزار همیشگی آهنگسازی، از انبوهی "چیزها" و وسایل دیگر برای ساخت موسیقی استفاده کرده است. در موسیقی زیمر می‌شود بارها صدای ضربان قلب، صدای عقربه‌های ساعت، صدای نزدیک شدن بال هواپیماها، صدای خشاب کردن اسلحه، صدای پیچیدن باد در بادبان قایق‌ها و کشتی‌ها را شنید. به اینها اضافه کنید حضور پررنگ صداهای الکترونیک و سازهای الکتریک را که بخش اصلی ملودی را می‌نوازند. با این حال می‌توان به اسکاری‌ها که همیشه علاقه وافری به "تم" داشتن برای ساندترکِ برگزیدۀ سال دارند، حق داد که چرا موسیقی "دانکرک" را به عنوان موسیقی برگزیده انتخاب نکرده‌اند؛ این هانس زیمر آن هانس زیمرِ "شیرشاه" و "گلادیاتور" نبود، شاید بیشترین شباهت را بتوان با کار قبلی‌اش برای کریستوفر نولان یعنی "شوالیه سیاه برمی‌خیزد" پیدا کرد تا مثلا حتی "اینسپشن" (تلقین). منبع: سایت موسیقی ما


ساندترک

تبلیغات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

imagine dragons کار و مهاجرت به آلمان silvaco simulation کتابخانه عمومی شهید شرافت کولرگازی با کیفیت وایت وستینگ هاوس وبلاگ تخصصی تکنولوژی و موبایل ایران و جهان ارزان کده لیتاه بازز ایران| نرم افزار و آموزش